حفاظت کاتدی روشی برای کاهش خوردگی فلز با تبدیل آن به کاتد در پیل الکتروشیمیایی است. کاتد در پیل الکتروشیمیایی، الکترودی است که در آن کاهش (بدون خوردگی) رخ میدهد. پیش از اعمال حفاظت کاتدی، سازهها دارای مناطق کاتدی و آندی (مناطقی که در آنها خوردگی اتفاق میافتد) هستند. چنانچه تمام مناطق آندی را بتوان به مناطق کاتدی تبدبل کرد، تمام سازه به کاتد تبدیل میشود و خوردگی از بین خواهد رفت.
تعریف کلاسیک حفاظت کاتدی: پلاریزاسیون کاتدی تمام مناطق دارای پتانسیل نجیب (کاتدها) به فعالترین مناطق (آند) بر روی سطح فلز.
حفاظت کاتدی با تبدیل سازه به کاتد یک مدار جریان مستقیم به دست میآید که در آن نرخ جریان بار الکتریکی به نحوی تنظیم میشود تا اطمینان حاصل شود که پتانسیل پلاریزاسیون حداقل به اندازه فعالترین (الکترونگاتیو) منطقه بر روی سازه است.
فرهنگ لغات فنی بر اساس بخش 1 «فرهنگ لغات بینالمللی انجمن ملی مهندسین خوردگی (National Association of Corrosion Engineers: NACE) از عبارات مرتبط با خوردگی» در ضمیمه «الف» آورده شده است.
تعریف ترمودینامیکی حفاظت کاتدی: سازه میبایست تا پتانسیل پایداری ترمودینامیکی فلز سازه در محیط خاص به صورت کاتدی پلاریزه شود. این پتانسیل با منطقه مصونیت در نمودار پوربه (pH-Potential) مرتبط است که بعداً در این فصل به آن پرداخته میشود. نیاز نیست که جریان مورد نیاز حفاظت کاتدی تحت این دو تعریف یکسان باشند.
مطالب مرتبط : سیستم حفاظت کاتدی تزریق جریان
انرژی
نمودار پوربه
مفهوم روابط انرژی برای کنترل خوردگی و حفاظت کاتدی ضروری است. شکل 1-1 نسخهای ساده از نمودار پوربه آهن است که پتانسیل الکتریکی را به pH مرتبط میکند. این شکل در اصل نمودار از انرژی برحسب pH برای یک عنصر و ترکیبات آن است. نمودار ساده شدهی شکل 1-1، سه منطقه پایداری برای آهن را نشان میدهد: مصونیت، خوردگی و غیر فعال شدن.
با فرض پسیو شدن توسط فیلمهای Fe2 O3 و Fe3 O4 بر روی نمودار خطهای نقطهچین a و b نیز نمایش داده شده است. خط a حد پایینی پایداری آب را نشان میدهد. اینها شرایطی از pH و پتانسیل هستند که در آنها یونهای هیدروژن در آب با گاز هیدروژن در فشار یک اتمسفر در تعادل هستند. رابطه شیمیایی به این صورت است:
خط b حد بالایی پایداری آب را نشان میدهد. اینها شرایطی هستند که در آن گاز اکسیژن میتواند از آب در یکی از الکترودها آزاد شود. رابطه به این صورت است:
خطوطی که سایر مناطق روی نمودار را به هم متصل میکنند، نواحی پایدار ترمودینامیکی محصول را مشخص میکنند. پتانسیل داده شده روی این نمودار (شکل 1-1) برحسب الکترود استاندارد هیدروژن است (SHE). برای به دست آوردن پتانسیل برحسب الکترود مرجع مس / سولفات مس 0/316 ولت (mV 316) از پتانسیل SHE کم کنید. لازم به ذکر است که ناحیه پایداری برای مصونیت، در پتانسیل 0/60- ولت و pH های 2- تا 9 قرار دارد. اگر pH بزرگتر از 9 باشد، خط به موازات خط تعادل برای آزاد شدن هیدروژن در میآید (خط a). بر اساس حفاظت کاتدی صحیح «بر پایه قواعد ترمودینامیک» پتانسیل آهن باید برابر با منفیتر از خط متصل کننده ناحیه پایداری آهن باشد.
در نمودار پوربه، منطقه (ناحیه) بین خطوط a و b، منطقهای است که در آن آب پایدار است. در پتانسیلهای منفیتر از خط a، یونهای هیدروژن به گاز هیدروژن احیا میشوند. تمامی منطقه پایداری آهن در مناطق منفیتر از خط a قرار دارد. از نظر ترمودینامیکی، حفاظت کاتدی آهن بدون امکان احیای حداقل مقداری یون هیدروژن در سطح فلز، امکانپذیر نیست. معیارهای حفاظت کاتدی به غیر از pH کمتر از 9، معمولاً از پتانسیلهای آزاد شدن هیدروژن فراتر نمیروند. نمودار پوربه بیان میکند که جریان مورد نیاز برای حفاظت آهن (یا سایر فلزات) باید برای الکترونگاتیو نگه داشتن پتانسیل فلز، حداقل به اندازهی ناحیه پایداری فلز در pH داده شده، کافی باشد.
اطلاعات بیشتر در مورد نمودارهای پوربه در اطلس تعادلهای الکتروشیمیایی در محلولهای آبی نوشته مارسل پوربه از انتشارات NACE International موجود است.
خوردگی زمانی اتفاق میافتد که اتمهای فلزی، الکترونهای خود را از دست بدهند که این امر جریان الکترون (شار جریان منفی) به خارج از منطقه و یونهای مثبت (محصولات خوردگی) تولید میکند. هدف حفاظت کاتدی تبدیل تمام سطح به یک کاتد است تا هیچ پتانسیل الکتریکی برای ایجاد واکنش الکتروشیمیایی وجود نداشته باشد و بنابراین خوردگی رخ ندهد. اعمال جریان مستقیم به یک سازه فلزی در حال خورده شدن میتواند سبب تبدیل تمامی آن به کاتد شود. جریان مستقیم مرتبط با فرایند خوردگی بر روی یک خط لوله فلزی مدفون یا زیر آب را نشان میدهد.
یونهای مثبت، همانند محصولات خوردگی، از منطقه آندی وارد محیط میشوند. هم زمان سایر یونهای مثبت از محیط، الکترونها را از سطح فلز در مناطق کاتدی پیل میگیرند. در حالی که یونهای مثبت در حال خنثی شدن (احیا شدن) در سطح کاتد هستند، یونهای منفی از مجاورت کاتد به سمت آند حرکت میکنند. یونهای مثبت و منفی در فرایند انتقال بار درگیر هستند. برای تکمیل شدن مدار، شار جریان در خود فلز انجام میشود. برای یک ولتاژ محرکه مشخص (پتانسیل مدار باز میان آند و کاتد)، مقدار جریان توسط عواملی نظیر مقاومت محیط (غلظت یونهای موجود در الکترولیت) و میزان پلاریزاسیون در سطح آند و کاتد، محدود میشود. شکل زیر مدار الکتریکی معادل برای پیل خوردگی ساده را نشان میدهد. پلاریزاسیون تابعی از چگالی جریان خوردگی، i است.
قطبیت نشان داده شده بر روی نمادهای معرف Ec,oc و Ea,oc ، نشان دهنده قطبیت فلز نسبت به الکترولیت در محلهای کاتدی و آندی است. تفاوت پتانسیل کل میان پتانسیل مدار باز آند و کاتد که نیروی محرکه خوردگی است، به گونهای است که کاتد نسبت به آند مثبت است
قطبیتهای نشان داده شده بر روی نمادهای معرف پتانسیلهای پلاریزاسیون Ec,p و Ea,p ، قطبیت اثرهای پلاریزاسیون است. پتانسیلهای پلاریزاسیون عکس پتانسیلهای آند و کاتد هستند که پیل را تشکیل میدهند. نتیجه پلاریزاسیون، کاهش اختلاف پتانسیل کل میان آند و کاتد در پیل خوردگی است.
نشان دهنده روش پایهای در اعمال حفاظت کاتدی است. قسمتی از لوله که در شکل در حال خورده شدن بود، به کاتد تبدیل میشود. جریان حفاظت کاتدی میبایست از آند حفاظت کاتدی (معمولاً در حفاظت کاتدی زیرزمین، بستر گفته میشود) که برای همین هدف ایجاد شده، به درون محیط وارد شود. طبق تعریف، مواد مورد استفاده در بسترها، آند هستند و تبدیل جریان الکتریکی به یونهای مثبت در بستر رخ میدهد.
قطبیت و قرارداد علائم
برای جلوگیری از سردرگمی لازم است تا از یک قرارداد علائم استاندارد برای مدارهای الکتریکی استفاده شود. پایهی قرارداد علائم، فرض حرکت بار مثبت است. جهت جریان بر اساس این فرض تعیین میشود که حمل کننده بارها مثبت هستند. این فرض به نام جریان قراردادی شناخته میشود. جهت جریان قراردادی برعکس جهت جریان بار منفی است. پیش فرض همواره جریان قراردادی است مگر این که به صورت مشخص ذکر شود.
با توجه به قرارداد بالا برای جهت جریان، از دو قانون برای تعیین قطبیت ولتاژ میتوتن استفاده کرد. این قوانین تنها برای مدارهای خارج از منبع تغذیه به کار برده میشوند:
- قانون 1: جهت جریان قراردادی (مثبت) از خروجی ولتاژ مثبت دستگاه تولید کننده توان (منبع) است.
- قانون 2: جهت جریان قراردادی (مثبت) به سمت خروجی جریان مثبت دستگاه مصرف کننده توان (بار) است.
قطبیت و قراردادهای علائم در شکل نشان داده شده اند.
مقاومتها مثالهایی از دستگاههای مصرف کننده توان هستند، توان با تولید حرارت مصرف میشود. کابلها، مقاومت آند به زمین، مقاومت خط لوله به زمین و مقاومت خطی خط لوله، مثالهایی از عناصر مقاومتی مدار در زمینه خوردگی هستند. منابع تغذیه یکی از انواع انرژی را در درون خود به انرژی الکتریکی تبدیل میکنند. یکسو کنندهها، منابع تغذیه خورشیدی، پیلهای خوردگی سامانههای آند گالوانیک مثالهایی از منابع تغذیه در حفاظت کاتدی هستند.
قراردادهای اندازه گیری و گزارش پتانسیل الکترود
دو الکترود که هر یک از عنصری فلزی احاطه شده توسط الکترولیت پیوسته تشکیل و توسط هادی الکتریکی متصل شدهاند، پیل گالوانیک را به وجود میآورند. ممکن است الکترولیتها از نظر شیمیایی اما مرزی مشترک داشته باشند یا ممکن است الکترودها در یک الکترولیت مشترک غوطهور باشند. هر یک از الکترودها به همراه الکترولیت احاطه کننده آن نیم پیل نامیده میشود. یک سازه فلزی در تماس با خاک یا سایر الکترولیتها در واقع یک نیم پیل است، هر چند که ممکن است تعداد زیادی پیلهای موضعی (آند و کاتد) روی سطح فلز وجود داشته باشند. برای اندازهگیری پتانسیل نیم پیل یک سازه، نیم پیل دومی با پتانسیل نیم پیل پایدار مورد نیاز است. پتانسیل اندازهگیری شده سازه نسبت به نیم پیل مرجع پایدار، اطلاعات مورد نظر را تأمین میکند. چهار جزء برای گزارش اندازهگیری پتانسیل نیم پیل مورد نیاز است: قطبیت، بزرگی، واحد اندازهگیری و مرجع/ برای مثال -850 volts CSE به معنی منفی 0/850 در واحد ولت است، زمانی که نسبت به یک الکترود مرجع مس / سولفات مس اندازهگیری شود. چنانچه یکی از چهار جزء اندازهگیری پتانسیل نادیده گرفته شوند یا گزارش نشوند، اندازهگیری مشکل میشود.
تمام پتانسیلهای نیم پیل میبایست نسبت به یک مرجع استاندارد، نظیر مرجع مس / سولفات مس (CSE)، اندازهگیری شوند. بنابراین ضروری است که همواره مرجع استفاده شده برای اندازهگیری پتانسیل نیم پیل ذکر شود. برای مثال پتانسیل حفاظتی اندازهگیری شده برای یک خط لوله فولادی مدفون را میتوان به صورت 0/850- ولت نسبت به مرجع مس / سولفات مس اشباع شده (CSE) گزارش کرد. اغلب این پتانسیل به صورت 0/850- ولت لوله به خاک گزارش میشود.
اگر چه ممکن است که این بهترین روش گزارشدهی نباشد، اما در زمینه خوردگی، به صورت کلی پذیرفته شده است که «لوله به خاک» به معنی «پتانسیل لوله نسبت به مرجع مس / سولفات مس اشباع شده در تماس با خاک» است. در جدول 1-1 فهرستی از الکترودهای مرجع معمول به همراه پتانسیل نیم گیل استاندارد آنها و عوامل تبدیل آورده شده است.
در تمامی موارد، پتانسیل مورد نظر، پتانسیل الکترود داده شده نسبت به یک مرجع مشخص در دمای 25 درجه سانتیگراد است. لازم به ذکر است که این پتانسیل، پتانسیل مرجع نسبت به نیم پیل داده شدهی مورد نظر نیست. در نگاه اول ممکن است به نظر آید که این پتانسیلها یکسان هستند، ولی آنها یکسان نیستند. اگرچه هر دو پتانسیل اندازه عددی یکسانی دارند، یکی از پتانسیلها مقدار منفی پتانسیل دیگر است. بنابراین به منظور گزارش پتانسیل مورد نظر با قطبیت صحیح، میبایست آن را به صورت پتانسیل الکترود مورد نظر نسبت به یک مرجع مشخص گزارش داد.
برای اندازهگیری پتانسیل نیم پیل مورد نظر نسبت به یک مرجع مشخص، مرجع باید به خروجی منفی ولت متر متصل باشد تا نمایشگر ولت متر قطبیت صحیح را مشخص کند. این مطلب توسط علائم “common” یا “reference” بر روی خروجی منفی بسیاری از ولت مترها تائید شده است. از آنجا که اکثر نمایشگرهای دیجیتال میتوانند مقادیر مثبت یا منفی را مشخص کنند، اتصال مرجع به خروجی منفی مشکلی را به وجود نمیآورد. به هر حال از آنجا که نمایشگرهای آنالوگ تنها میتوانند مقادیر مثبت را نشان دهند، اتصال مرجع به خروجی منفی، در صورتی که مقادیر اندازهگیری منفی باشند، میتواند سبب انحراف نشانگر به سمت مقادیر منفی شود. از آنجا که جلوی حرکت نشانگر به سمت مقادیر منفی گرفته شده است، سیم مرجع باید به خروجی مثبت ولت متر انتقال داده شود تا بزرگی پتانسیل در این مورد تعیین شود. سپس مقادیر باید به صورت منفی گزارش شوند. شکل 1-6 را ببینید.
به صورت خلاصه، زمانی که از ولت متر دیجیتال با قابلیت نمایش مقادیر مثبت و منفی استفاده میشود، چنانچه مرجع به خروجی منفی متصل شده باشد، قطبیت صحیح برای گزارش نمایشگر مشخص میشود، زمانی که از ولت متر آنالوگ که فقط قابلیت نمایش مقادیر مثبت را دارد، استفاده شود، مرجع را به خروجی، جهت ایجاد اندازه گیری مثبت متصل کنید. چنانچه برای ایجاد مقادیر مثبت، مرجع به خروجی مثبت متصل باشد، اندازهگیریها باید با قطبیت منفی گزارش شوند.
با فرض جریان قراردادی و پتانسیل گزارش شده به صورت الکترود مورد نظر بر حسب مرجع مشخص، علائم تمامی پتانسیلها مطابق گزارش اتحادیه بینالمللی شیمی محض و کاربردی(IUPAC) خواهد بود که به عنوان توافق استکهلم شناخته میشود(David J. G. Ives and George J. Janz, ea., Reference Electrodes: Theory and Practice, (New York: Academic Press, 1961), p. 26 – 28.). همچنین این استاندارد گزارش به صورت کلی علائم در زمینه خوردگی را پذیرفته است.
پلاریزاسیون
با ادامه شار جریان، پلاریزاسیوندر آند و کاتد به وجود میآید. پلاریزاسیون اختلاف پتانسیل مناطق آندی و کاتدی را کاهش میدهد و طبق قانون اهم، جریان و نرخ خوردگی افت میکنند تا یک تعادل میان تأثیرات پلاریزاسیون و دپلاریزاسیون به دست آید. عوامل دپلاریزه کردن شامل این عوامل است:
- اکسیژن حل شده
- تغییرات غلظت یون
- جریان آب
- دما
- pH پایین
پلاریزاسیون همواره در خلاف جهت شار جریانی که آن را به وجود میآورد، رخ میدهد. زمانی که آند و کاتد یک پیل خوردگی به هم متصل میشوند، جریان بین آنها به وجود میآید. این جریان باعث خواهد شد تا پتانسیل آند به پتانسیل کاتد نزدیک شود.همچنین پتانسیل کاتد نیز به پتانسیل آند نزدیک خواهد شد. اختلاف ولتاژ میان الکترودهای پلاریزه شده تا نزدیک شدن به یک پتانسیل حالت پایدار مخلوط (EM) کاهش مییاید و این تا زمانی است که تأثیر پلاریزه کننده جریان دقیقاً با تأثیرات دپلاریزه کننده خارجی برابر شود. پتانسیل مخلوط جایی میان پتانسیلهای پلاریزه شدهی دو الکترود است. اختلاف پتانسیل میان پتانسیلهای پلاریزه شدهی آند و کاتد، ولتاژ محرکه پیل خوردگی است. جریان در این حالت پایدار، به عنوان جریان خوردگی (Icorr) سامانه تعریف میشود. نمودار پلاریزاسیون یا نمودار ایوانس(Evans) در شکل 1-7، مفهوم پلاریزسیون پیل خوردگی را بهتر نشان میدهد.
پتانسیل الکترودها پیش از شار جریان، پتانسیلهای مدار باز نامیده میشوند. این پتانسیلها (Ea,oc و Ec,oc)، پتانسیلهای آند و کاتد پیش از متصل شدن آنها به یکدیگر است (مدار کوتاه). تحت شرایط مدار باز تنها جریانی که به الکترود وارد یا از آن خارج میشود، جریان تبادلی است. جریان تبادلی سرعتی است که در آن بارهای مثبت یا منفی، زمانی که یک الکترود در الکترولیت به تعادل پویا میرسد. به سطح آن وارد یا از آن خارج میشوند. در شرایط تعادلی هیچ شار جریان خالصی در الکترود وجود ندارد. میزان چگالی جریان تبادلی تابعی از ماده الکترود مشخص و الکترولیت است که به صورت کلی میزان اندکی است. مثالهایی تحت شرایط پلاریزاسیون اکتیواسیون در جدول 1-3 آورده شده است.
به صورت کلی پلاریزاسیون مربوط به تخلیه واکنش دهندهها و تجمع محصولات واکنش است. هر عاملی که سبب تجمع محصولات واکنش یا تخلیه واکنش دهندهها شود، پلاریزاسیون را افزایش میدهد. برعکس هر عاملی که سبب برداشته شدن محصولات خوردگی یا تجدید واکنش دهندهها شود، پلاریزاسیون را کاهش میدهد. سه نوع پلاریزاسیون الکتروشیمیایی وجود دارد: مقاومتی، اکتیواسیون (فعال سازی) و غلظتی.
پلاریزاسیون مقاومتی
پلاریزاسیون مقاومتی که افت ولتاژ در خاک نیز نامیده میشود، بسیار شبیه مفهوم مقاومت در مدار الکتریکی است. انتقال بار در الکترولیت از طریق یونهای موجود در محلول است. هر چه یونها، از هر نوعی، بیشتر باشند، انتقال بار سادهتر و اندازه میدان الکتریکی ناشی از انتقال بار، کمتر خواهد بود. اختلاف پتانسیل درون الکترولیت و در طول فیلمهای لایه مرزی که توسط انتقال بار ایجاد شدهاند (معادل شار جریان از درون یک مقاومت) پلاریزاسیون مقاومتی نامیده میشود. از آنجا که پلاریزاسیون مقاومتی بخشی از افت ولتاژ میشود، حائز اهمیت است. افت ولتاژ میبایست در اندازهگیری پتانسیل سازه به پیل مرجع در نظر گرفته شود.
از نظر ریاضی پلاریزاسیون مقاومتی با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود که در واقع همان قانون اهم است.
برای مطالعه بیشتر موضوع پلاریزاسیون مقاومتی به کتاب جنبههای نظری و آزمایشگاهی سینتیک ( Klaus J. Vetter ‘’Electrochemical Kinetics Theoretical and Experimental Aspects’’, Academic Press, New York, London, 1967, pp385 – 395) مراجعه کنید.
پلاریزاسیون اکتیواسیون (فعال سازی)
پلاریزاسیون اکتیواسیون توسط عوامل تأخیری درون خود واکنش ایجاد میشود. برای مثال آزاد شدن گاز هیدروژن در کاتد را در نظر بگیرید، سرعتی که در آن یونهای هیدروژن به گاز هیدروژن احیا میشوند تابعی از عوامل مختلفی از جمله سرعت انتقال الکترون به یونهای هیدروژن در سطح فلز است. بنابراین برای این واکنش، سرعت ذاتی است و به فلز خاص و دمای سامانه بستگی دارد. در حقیقت گسترهی وسیعی از فلزات با توانایی مختلف برای انتقال الکترون به یونهای هیدروژن وجود دارند که در نتیجه آن سرعت آزاد شدن هیدروژن از سطح فلزی مختلف، کاملاً متفاوت است.
پلاریزاسیون اکتیواسیون معمولاً در الکترولیتهایی غالب است که واکنش دهندهها بسیار زیاد هستند و / یا برداشت محصولات درگیر در واکنش الکتروشیمیایی به سرعت و سهولت انجام میگیرد. معادله پلاریزاسیون اکتیواسیون به این صورت است.
شکل 1-8 نموداری از پلاریزاسیون اکتیواسیون بر روی یک کاتد با چگالی جریان تبادلی
است.
به یاد داشته باشید:
برای مثال:
در این رابطه (که معمولاً به آن رابطه تافل گفته میشود)، چنانچه جریان قراردادی از الکترود به الکترولیت حرکن کند، ثابت تافل (شیب خط) مثبت است. در این صورت اکسیداسیون در سطح در حال وقوع است و این محل آند است. پتانسیل پلاریزاسیون با افزایش چگالی جریان بر روی سطح الکترود در جهت مثبت حرکت میکند. به صورت برعکس زمانی که جریان قراردادی از الکترولیت به الکترود جریان مییابد، ثابت تافل منفی است. در این مورد احیا بر روی سطح رخ میدهد. میزان ثابت تافل با واکنش الکتروشیمیایی مشخص، شیمی الکترولیت و سطح الکترود تغییر میکند. مثالهای بسیاری از میزان ثابت تافل در جدول 1-2 آورده شده است.
مثالهایی از ثابت تافل برای آزاد شدن هیدروژن از محلولهای آبی (Data after Parsons, Handbook of Electrochemical Constants, Butterworths, London (1959))
چگالی جریان تبادلی نیز تابعی از واکنش الکتروشیمیایی مشخص، شیمی الکترولیت و سطح الکترود است. این مقدار نشان دهنده سادگی انجام یک واکنش خاص است. هر چه این مقدار بزرگتر باشد، انجام واکنش سادهتر میشود. چگالی جریانهای تبادلی برای واکنش آزاد شدن هیدروژن در اسید سولفوریک رقیق در جدول 1-3 آورده شده است(L. L. Shreir, Corrosion, Volume 2, Newnes – Butterworth, London (1976)).
پلاریزاسیون غلظتی
به تأخیر در یک واکنش الکتروشیمیایی در نتیجه تغییرات غلظتی در محلول در مجاورت سطح فلز اشاره دارد. برای مثال در واکنش آزاد شدن هیدروژ، تصور کنید که غلظت یونهای هیدروژن در محلول نسبتاً پایین است و واکنش با سرعت تقریباً بالایی در حال انجام است. واکنش کاتدی با مصرف یونهای هیدروژن، منطقه بسیار نزدیک به سطح فلز را از این یونها تهی میکند. تحت این شرایط، واکنش توسط نرخ نفوذ یونهای هیدروژن به سطح فلز کنترل میشود.
پلاریزاسیون غلظتی معمولاً در الکترولیتهایی غالب است که غلظت واکنش دهندهها کم است، برای مثال محلولهای رقیق، یا زمانی که محصولات واکنش تجمع پیدا میکنند، برای مثال محیطهای راکد. رابطه پلاریزسیون غلظتی به این صورت است:
بر اساس این رابطه واضح است که چگالی جریان محدود کننده زیاد، منجر به پلاریزاسیون غلظتی بسیار کمی خواهد شد. تأثیر چگالی جریان محدود کننده بر پلاریزسیون را نشان میدهد.
نمودار تأثیر چگالی جریان بر پلاریزاسیون غلظتی iL=0/003725A.cm2 نشان دهنده تأثیرات ترکیبی پلاریزاسیون اکتیواسیون و غلظتی است.
ارتباط پلاریزاسیون و حفاظت کاتدی
پلاریزاسیون جزئی از حفاظت کاتدی است. به یاد داشته باشید که پلاریزاسیون تغییری در پتانسیل در نتیجه شار جریان است. زمانی که جریان از الکترولیت به فلز شار میکند، واکنشهای احیا رخ میدهند. محصولات این واکنشها، ترکیب شیمیایی الکترولیت در فصل مشترک الکترولیت / سازه را تغییر میدهند. تغییر شیمی و تغییر پتانسیل ناشی از آن در فصل مشترک، پلاریزاسیون نامیده میشود. زمانی که جریان حفاظت کاتدی قطع میشود، مشابه اضمحلال ولتاژ در خازن، پلاریزاسیون نیز به تدریج کم میشود.
زمانی که یک سازه پلاریزه میشود، پتانسیل آن به سمت الکترونگاتیو شدن تغییر میکند. پلاریزاسیون به روش مرحلهای رخ میدهد که در آن ابتدا مناطق مثبتتر یا کاتدی پلاریزه میشوند. زمانی که پتانسیل اولین نقاط کاتدی با پتانسیل سایر نقاط برابر میشود، پلاریزاسیون در سایر نقاط نیز آغاز میشود. توضیح سادهتر شکل به درک بهتر این موضوع کمک میکند.
برای متوقف کردن خوردگی میبایست تمام نقاط کاتدی موجود، به صورت الکترونگاتیو تا پتانسیلی برابر با منفیترین پتانسیل مدار باز موجود در سازه پلاریزه شوند. پلاریزاسیون یک سازه به وسیله اعمال جریان خارجی به دست میآید که بزرگی این جریان به رفتار حفاظت کاتدی بستگی دارد. عوامل تأثیر گذار بر میزان جریان مورد نیاز برای حفاظت کاتدی کافی یک سازه، در ادامه بحث خواهند شد. نمودار ایوانس در شکل نشان دهنده پلاریزاسیون کاتد به سمت پتانسیل مدار باز آند یک پیل خوردگی، بر روی یک سازه با استفاده از آند حفاظت کاتدی است.
پلاریزاسیون کاتدها به سمت پتانسیل مدار باز آندها معیار صحیحی برای از بین بردن خوردگی است. اما برای اهداف عملی، تعیین پتانسیل مدار باز فعالترین منطقه آندی غیر ممکن است. از آنجا که پیلهای خوردگی معمولاً میکروسکوپی هستند و پتانسیل اندازهگیری شده، پتانسیلهای خوردگی هستند، بسیار محتمل است که اندازهگیریهای اولیه، میانگین پتانسیلهای خوردگی چندین پیل خوردگی باشند. بنابراین چندین معیار جایگزین که بعداً مورد بحث قرار خواهند گرفت، برای کمک به دستیابی به معیار صحیح، توسعه یافتند.
عوامل مرتبط با جریان مورد نیاز
مقدار جریان مورد نیاز برای تأمین حفاظت کافی به مساحت سطح تحت حفاظت و رفتار پلاریزاسیون سازه در محیط خود بستگی دارد.
مساحت سطح
در یک محیط، جریان مورد نیاز به صورت مستقیم با مساحت سطح متناسب است. هر چه سطحی که قرار است حفاظت شود مساحت بیشتری داشته باشد، جریان مورد نیاز بیشتر میشود. برای مثال یک سطح پوشش داده شده، جریان کمتری از یک سطح بدون پوشش نیاز دارد. یک سازهی دارای پوشش، تنها به جریان حفاظتی درعیوب پوشش(Holidays) نیاز دارد. برای در نظر گرفتن یک مثال عملی، محاسبات زیر در مورد یک پوشش غیر ایدهآل را در نظر بگیرید:
اطلاعات داده شده:
محاسبات:
مساحت سطح
که در این رابطه:
As: مساحت سطح خط لوله d: قطر خارجی خط لوله (m) L: طول خط لوله (m)
جریان مورد نیاز:
که در این رابطه:
I: جریان مورد نیاز (برای سطح بدون پوشش)
As: مساحت سطح (m2)
جریان مورد نیاز (برای سطح پوشش داده شده)
پاسخ پلاریزاسیون به جریان
در مورد یک پیل خوردگی، پلاریزاسیون چه از نوع کاتدی، آندی یا هر دو، مطلوب است، چرا که جریان خوردگی را کاهش میدهد. در یک سامانه حفاظت کاتدی، عواملی که تمایل به دپلاریزه کردن یک سطح فلزی دارند، نیاز به جریان حفاظت کاتدی را افزایش میدهند.
معیارها، نگهداری و مدیریت حفاظت کاتدی
در یک الکترولیت پیوسته، پلاریزه کردن کاتد به صورت الکترونگاتیو، میتواند خوردگی را کم کند. زمانی که کاتدها تا پتانسیلی برابر یا منفیتر از پتانسیل منفیترین آند روی سطح فلز تحت حفاظت پلاریزه شوند، خوردگی به صورت کامل متوقف میشود. عوامل متعددی وجود دارند که بر نرخ خوردگی و متقابلاً بر جریان مورد نیاز برای حفاظت کاتدی تأثیر میگذارند. عوامل مهمتر در جدول آورده شده اند.
پتانسیل منفیترین نقطه آندی روی سطح سازهای که قرار است حفاظت شود، معیار صحیح برای دستیابی به حفاظت کاتدی کامل است. متأسفانه این پتانسیل (Ea,oc) را نمیتوان به طرز معنی داری اندازهگیری یا محاسبه نمود. علاوه بر این، اندازه و محل این پتانسیل با زمان و شرایط محیط تغییر میکند. معیارهای دیگری برای حفاظت توسعه یافتهاند که برخی از آنها در جدول آورده شده اند.
جدول عوامل درگیری در جریان مورد نیاز برای دستیابی به حفاظت کاتدی
جدول انواع معیارهای حفاظت کاتدی
هر یک از این معیارها، مزایا و محدودیتهایی دارند که مهندس خوردگی برای رسیدن به سطح مطلوب حفاظت کاتدی، میبایست مد نظر قرار دهد. تغییراتی در این معیارها وجود دارد و توافق جهانی، برای مثال در مورد اعتبار یا کارایی آنها جود ندارد. NACE استانداردهایی با توافق جامع برای حفاظت کاتدی سامانههای فلزی زیرزمینی یا زیرآبی، سطوحداخلی مخازن ذخیره سازی آب، سازههای بتنی مسلح روزمینی، سکوهایی دریایی و تجهیزات فراوری تخصصی مختلف، ارائه داده است.
شماره تعدادی از استانداردهای قابل دسترس NACE در جدول 1-6 آورده شده است. این استانداردها شامل معیارهایی کاربردی برای انواع مشخص سازه و محیط هستند.
استاندارد 104D (AWWA) American Water Works Association «حفاظت کاتدی اعمال جریان با کنترل خودکار» معیار 850- تا 1050- میلی ولت پتانسیل پلاریزه شده نسبت به الکترود مرجع سولفات مس / مس را تشخیص میکند.
مؤسسه نفت آمریکا (API) در 651 Recommended Practice «حفاظت کاتدی مخازن ذخیره سازی نفت زیرزمینی» به استاندارد 169، NACE RP برای حفاظت کاتدی خارجی و استاندارد 0575 NACE RP و 0388 RP برای حفاظت کاتدی داخلی ارجاع داده است. این استاندارد حاوی اطلاعات تکمیلی در این خصوص است.
1632 API Recommended Practice «حفاظت کاتدی مخازن ذخیره سازی نفت زیرزمینی و سامانههای لولهکشی» شامل معیارهایی مشابه با استاندارد 0286 NACE RP است.
معیارهای صنعتی و بینالمللی بسیاری در متون مختلف منتشر شدهاند. در زیر به برخی از این استانداردها به صورت خلاصه پرداخته شده است.
-
نروژی
طراحی حفاظت کاتدی (DNV) Det Norske Veritas Industrie Norge AS 401B RP. معیارها:
1) فولاد کربنی و کم آلیاژ در آب دریای هوادهی شده: mV 800- نسبت به مرجع نقره / کلراید نقره
2) در محیطهای بی هوازی: mV 900- نسبت به مرجع نقره / کلرید نقره.
استاندارد Norsok الزامات مشترک حفاظت کاتدی، MCR-503.
mV 800- تا mV 1050- نسبت به الکترود مرجع آب دریا نقره / کلرید نقره.
-
توسعه نفتی عمان (PDO-65-12)
حداقل mV 850- پتانسیل خاموش لحظهای نسبت به الکترود مرجع مس / سولفات مس(Copper / Copper Sulfate Refrence Electrode (CSE)). از پتانسیلهای منفیتر از mV CSE 1200- اجتناب کنید (خاموش).
-
شرکت ملی نفت ابوظبی (ADNOC)
فولاد در خاک:
- پتانسیل خاموش لحظهای mV CSE 950- تا 1150-
- پتانسیل خاموش لحظهای mV SSC 900- تا 1100-
فولاد در بتن:
- پتانسیل خاموش لحظهای mV CSE 700- تا 1100-
- پتانسیل خاموش لحظهای mV SSC 650- تا 1050-
فولاد آب:
- پتانسیل خاموش لحظهای mV CSE 850- تا 11105050-
- پتانسیل خاموش لحظهای mV SSC 800- تا 1000-
-
بریتانیایی
حفاظت کاتدی، بخش 1، آیین نامه کاربردهای خشکی و دریایی، بخش 1: 1991، 7361 BS، BSI Standards (British Standard Institution).معیارهای این استاندارد به این شرح هستند:
معیار برای فولاد در بتن در معرض اتمسفر، اضمحلال پلاریزاسیون حداقل mV 100 در 4 ساعت یا کمتر است.
آییننامه پوشش محافظ سازههای آهنی و فولادی در مقابل خوردگی، 1977 – 5495 BS
حفاظت سازهها در مقابل صاعقه، 1985: 6651BS
-
کانادایی
استاندارد 96 – 662Z، CSA، «سامانههای خط لوله گاز و نفت» مرجع CGA، روش توصیه شده(Recommended Practice (RP)) OCC-1 «کنترل خوردگی خارجی روی سامانههای لولهکشی فلزی مدفون یا زیرآبی» را مرجع معیارها و روشها قرار داده است. معیارها مشابه روش توصیه شده NACE هستند.
استاندارد 169 CSA-z در مورد حفاظت کاتدی آلومینیوم است.
-
استرالیایی
موسسه استاندارد استرالیا، استاندارد شماره 2832. این استاندارد دارای سه بخش است. بخش 1 به لولهها، کابلها و کانالها میپردازد. ممنوع بخش 2 سازههای مدفون متراکم است و عنوان بخش 3 سازههای زیرآبی ثابت است، معیارهای فهرست شده با 0169 NACE RP یکسان هستند.
-
ژاپنی
دستورالعمل محافظت در برابر خوردگی و تعمیر برای سازههای فلزی بندر و لنگرگاه، مؤسسه توسعه مناطق ساحلی خارجی ژاپن، 1998. این سند معیترهای حفاظت کاتدی فولاد در آب دریا را به صورت زیر فهرست میکند:
mV 770- نسبت به الکترود کالومل اشباع
mV 780- نسبت به کلرید نقره / نقره
mV 850- نسبت به مرجع مس / سولفات مس
این سند، چگالی جریان حفاظتی را به صورت زیر فهرست میکند:
انجمن تخصصی بندر ژاپن، بخش 1، بحث و معیارهای فنّاوری تأسیسات بندرگاه. این سند معیارها و جریان مورد نیاز یکسانی را مشابه موارد ذکر شده در بالا فهرست میکند.
انجمن لولهکشی آب ژاپن، دستورالعمل حفاظت کاتدی برای لوله آب فولادی پوشش داده شده، 95- 050- WSP. این سند معیار mV 850- نسبت به پیل مرجع مس / سولفات مس را بیان میکند.
همانند تمام استانداردها، استفاده کنند میبایست با مراجع قانونی تماس گرفته تا آخرین نسخه را به دست آورد.
-
آلمانی
DIN 30676 معیارهای حفاظت کاتدی را به صورت زیر آورده است:
معیارهای پتانسیل
بر اساس یک معیار پتانسیل، مقدار انتخاب شده، اندکی از منفیترین پتانسیل آند که ممکن است بر روی سازه موجود باشد، منفیتر است. بر همین اساس معیار پتانسیل، همانطور که در جدول 1-7 مشخص شده است، تابعی از فلز و محیط است. به دلیل وابستکی شدید معیارهای پتانسیل به محیط، توافقی کلی در مورد معیارهای پتانسیل برای حفاظت کاتدی فلزات، به جز آهن و فولاد در محیطهای هوازی، وجود ندارد.
جدول 1- 7: معیارهای پتانسیل از منابع حفاظت کاتدی برای بعضی از فلزات و آلیاژها در ؟؟؟؟؟؟؟؟ 25
معیارهای پتانسیل ذکر شده در جدول 1-7 نباید بدون در نظر گرفتن شرایط محیط استفاده شوند. منابع دیگر، مقادیری متفاوت و در واقع یک محدودهی معیارهای حفاظت را گزارش میدهند. برای مثال، منابع ژاپنی پتانسیل حفاظتی را برای سرب mV 710- و برای فولاد mV 1000- نسبت به مرجع مس / سولفات مس گزارش میکنند. محققان بریتانیایی معتقدند پتانسیل حفاظتی برای آلومینیم میتواند بین mV 950- و mV 1200- نسبت به CSE تغییر کند. محققان آمریکایی پیشنهاد کردهاند که خوردگی ناچیزی روی فولاد در معرض شرایط متفاوت خاک، زمانی که فولاد تا mV 850- نسبت به CSE به صورت کاتدی پلاریزه شده باشد. رخ میدهد. اعتبار این معیارهای پتانسیل با افزایش دما کاهش مییابد. معمولاً معیار پتانسیل برای جبران افزایش دما، باید منفیتر باشد. در صورت وجود فعالیت باکتری بی هوازی احیا کننده سولفات (SRB) نیز باید پتانسیل الکترونگاتیوتر باشد.
در کاربرد معیارهای پتانسیل، جدای از مادهی سازه، پتانسیل باید به صورت مقدار پلاریزه شده تفسیر شود. اندازهگیریهای سازه به الکترولیت برای مقایسه با معیار انتخاب شده باید عاری از خطای افت ولتاژ باشد. این اندازهگیری را میتوان با قرار دادن الکترود مرجع در نزدیکی سازه انجام داد. روش دیگر اندازهگیری پتانسیل بلافاصله بعد از قطع جریان حفاظت کاتدی است، یعنی پس از این که افزایش جریان گذرا به دلیل قطع جریان از بین رفت و قبل از این که میزان قابل توجهی دپلاریزه شدن رخ دهد.
جایی که پتانسیلهای آندی پایدار بر روی سازه کمتر از حد معمول الکترونگاتیو هستند، استفاده از معیار پتانسیل میتواند سبب حفاظت بیش از حد شود. برعکس، حتی زمانی که سازه تا معیارهای انتخاب شده، پلاریزه شده باشد نیز یک جریان خوردگی باقیمانده، هر چند کوچک، میتواند وجود داشته باشد. در هر یک از این موارد، زمانی که معیار انتخاب شد، برای راحتی بررسی تنها نیاز است تا پتانسیلهای پلاریزه شده سازه با مقدار معیار مقایسه شوند.
معیار پتانسیل تا حدی مثبتتر از پتانسیل مورد نیاز برای حفاظت کامل.
معیارهای پتانسیل NACE International
استاندارد 0169 NACE RP (در ضمیمه «ک» قرار داده شده) معیاری از پتانسیل را به عنوان یکی از معیارها برای ارزیابی عملکرد سامانه حفاظت کاتدی ارائه میدهد. روش توصیه شده 1- 1- 2- 2- 6 این معیار ولتاژ را ارائه میدهد: پتانسیل منفی (کاتدی) حداقل mV 850 در زمان اعمال حفاظت کاتدی. این پتانسیل نسبت به الکترود مرجع مس / سولفات مس، زمانی که الکترود با الکترولیت در تماس است، اندازهگیری میشود. افت ولتاژها، به جز افت ولتاژ در مرز سازه به الکترولیت، باید برای تفسیر صحیح این اندازهگیری ولتاژ در نظر گرفته شوند.
در نظر گرفتن سایر افت ولتاژها میتواند شامل این موارد باشد: اندازه گیری یا محاسبه افت ولتاژ؛ بررسی تاریخچه عملکرد سامانه حفاظت کاتدی، ارزیابی مشخصات فیزیکی و الکتریکی لوله و محیط و تعیین این که شواهد فیزیکی از خوردگی وجود دارد یا خیر.
استاندارد 0285 NACE RP معیارهای پتانسیل مشابهی را ارائه میدهد.
پتانسیل سازه به خاک اندازهگیری شده مجموعی از پتانسیل خوردگی، میزان پلاریزاسیون و افت ولتاژ است. اگر افت ولتاژ از اندازهگیریها حذف شود، چه از طریق قطع جریان یا هر روش معتبر دیگری، مقدار باقیمانده بیان کننده پتانسیل پلاریزه شده سازه است. پتانسیل پلاریزه شده (در اساس تعریف 0169 RP) «پتانسیل در فصل مشترک سازه / الکترولیت و مجموع پتانسیل خوردگی و پلاریزاسیون کاتدی است». به بیان دیگر، از آنجا که بند 1- 1- 2- 2- 6 از 0169 NACE RP الزام میکند که «افت ولتاژ غیر از آنچه در مرز سازه به الکترولیت وجود دارد را برای تفسیر صحیح میبایست در نظر گرفت» . بند 2- 1- 2- 2- 6 تعیین «پتانسیل پلاریزه شده» را لازم میداند، این دو معیار به سادگی دو بیان متفاوت از یک معیار هستند.
معیارهای تغییر پلاریزاسیون
در حال حاضر یک معیار تغییر پلاریزاسیون، 3- 1- 2- 2- 6، برای سازههای آهنی مورد قبول است: mV 100- تغییر پتانسیل پلاریزاسیون در اعمال این معیار تصور میشود که پیلهای خوردگی روی سازه، تحت کنترل کاتدی در حال عملکرد هستند؛ بنابراین پتانسیل خوردگی سازه (Ecorr) در مقدار نزدیک به پتانسیل مدار باز آند (Ea,oc) (کمتر از mV 100) است، همان طور که در شکل مشخص شده است.
اگر پتانسیل خوردگی، mV 100 در جهت منفی پلاریزه شود، دستیابی به حفاظت در نظر گرفته میشود. برای اعمال این معیار نیاز است تا پتانسیلهای خوردگی سازه قبل از روشن کردن سامانه حفاظت کاتدی ثبت شوند و سپس پتانسیلهای پلاریزه شده در همان محلها پس از وارد عمل شدن سامانه اندازهگیری شوند. از آنجا که پلاریزاسیون تابعی از زمان است. زمان دادن به سامانه حفاظت کاتدی برای عملکرد، پیش از بررسی پتانسیل پلاریزه شده، میتواند به خصوص در مورد سازههای بدون پوشش مفید باشد. تمام پتانسیلهای اندازهگیری شده بعد از روشن شدن سامانه، میبایست عاری از افت ولتاژ باشند تا بتوان مقایسهی معتبری نسبت به پتانسیلهای خوردگی انجام داد. چنانچه دادههای پتانسیل خوردگی خط مبنا پیش از روشن شدن سامانه ثبت نشده باشند، میتوان سامانه حفاظت کاتدی را خاموش کرد تا به سازه اجازه داده شود تا دپلاریزه شود و پس از آن دادههای خط مبنا قابل دستیابی است. یکی از معایب این روش این است که سازه برای مدت زمان طولانی بدون حفاظت میماند. اگر پیلهای خوردگی سازه تحت کنترل آندی عمل کنند، ممکن است که هیچ یک از معیارهای جابجایی پتانسیل معتبر نباشند.
معیار E log i
اگر چه استاندارد 0169 NACE RP و 0285RP معیارهای E log i را برای حفاظت کاتدی به رسمیت نمیشناسند، این معیارها در گذشته مؤثر بودهاند و ممکن است هنوز در موقعیتهای خاصی که روشهای مستقیمتر قابل اعمال نیستند، مؤثر باشند.
برای کاربرد معیار E log i میبایست منحنی پلاریزاسیون کاتدی سازه را رسم نمود. دادههای لازم برای نمودار را میتوان از طریق اعمال جریانهای آزمایشی با اندازههای افزایشی و اندازهگیری پتانسیل پلاریزه شده سازه در هر مقدار جریان آزمایشی جداگانه، به دست آورد.
در انجام این آزمایش چن عامل مهم هستند. فاصله زمانی بین اندازهگیریها میبایست تا حد امکان یکسان نگه داشته شوند تا انحراف ناشی از تغییر پلاریزاسیون با زمان حذف شود. محدوده جریان آزمایشی میبایست تا حداقل 10 برابر جریان تخمین زده شده برای حفاظت افزایش یابد. به علاوه، پتانسیل اندازهگیری شده باید به دلیل افت ولتاژ اصلاح شود تا پتانسیل پلاریزه شده به دست آید. سپس دادهها روی کاغذ نیمه لگاریتمی رسم میشوند. این نموداری از دادههای عملی از آزمایشی روی چاه نفت است.
در محیطهای تقریباً هوازدایی شده، همانند لولههای جداره چاه، معمولاً منحنی پلاریزاسیون، رفتار خطی (تافل) با افزایش جریان آزمایش نشان میدهد. معمولاً یک خط مستقیم مماس بر قسمت تافل منحنی رسم میشود و به سمت محور عمودی امتداد مییابد. تفسیرهای متعددی از این امتداد تافل ارائه شده است. معمولترین تفسیر از منحنی E log i این است که جریان در نقطهای که خط مماس بر شیب تافل از دادها جدا میشود، به عنوان جریان لازم برای دستیابی حفاظت کامل در نظر گرفته میشود. در شکل این جدا شدن در جریان تقریبی 11 آمپر رخ میدهد. لازم به ذکر است که شیب تافل تقریباً V/dec 115/0- و در انطباق مناسبی با مقادیر گزارش شده برای احیای H+ بر روی آهن است. همان طور که گفته شد، جریان تعیین شده برای حفاظت توسط معیار E log i تقریباً 11 آمپر است.
اعتبار معیار E log i به دستیابی به رفتار تافل وابسته است. این رفتار اغلب بر روی سازههای در معرض محیط هوازدایی شده که سرعت پیل خوردگی توسط پلاریزاسیون اکتیواسیون در واکنش احیا شدن یونهای هیدروژن کنترل میشود، رخ میدهد. رفتار تافل برای سازههای در معرض محیطهای هوادهی شده مورد انتظار نیست، چرا که در این محیطها سرعت پیل خوردگی توسط پلاریزاسیون غلظتی کنترل میشود (نفوذ اکسیژن به مناطق کاتدی که احیا رخ میدهد). گاهی اوقات این معیار برای لولههای جداره چاههای عمیق که در آنها محیط مشخصاً هوازدایی شده است، اعمال میشود. اگر بتوان نشان داد که این معیار، نتایج موفقیتآمیزی داشته است، ممکن است همچنان مورد استفاده قرار بگیرد. در بسیاری از مواردی که معیار E log i برای برقراری تنظیمات جریان اولیه برای حفاظت کاتدی استفاده شده است، معیارهای پتانسیل پلاریزه شده نسبت به مرجع استاندارد و mV 100 تغییر نیز بعد از مدت کوتاهی از عملکرد به دست می آیند.
معیارهای جهت جریان سازه / الکترولیت
در حالی که استانداردهای NACE، RP0169 و 0285 RP معیارهای جهت جریان سازه به الکترولیت را صحیح نمیدانند، این معیارها در گذشته مورد استفاده قرار گرفته اند و تحت شرایط خاص معتبر شناخته میشوند. برای معیار جهت جریان الکترولیت به ساره برای حفاظت کاتدی نیاز است که تمام نقاط آندی روی سازه از ابتدا شناسایی شوند. پس از آن، در صورتی که بتوان نشان داد که جریان خالص (حفاظتی) ار الکترولیت به سازه در تمام نقاط آندی از پیش تعیین شده وجود دارد، میتوان گفت که حفاظت کاتدی برقرار شده است. جریان با استفاده از یک جریان سنج که به دو الکترود متصل است، اندازهگیری میشود. یکی از این الکترودها باید در نزدیکترین فاصله ممکن از نقطه آندی قرار داده شود، همان گونه که در شکل نشان داده شده است.
این استاندارد به دلیل مشکل در تعیین تمام نقاط آندی بر روی سازه در حال خورده شدن، دارای مزیت بحث برانگیزی است. علاوه بر این، محل نقاط آندی با زمان تغییر میکند و معمولاً برای مهیا کردن شرایط انجام آزمون صحیح، لازم است حفاری صورت گیرد.
بدون توجه به معیار مورد استفاده، عامل مهم این است که از دستیابی به حفاظت کاتدی کافی، اطمینان حاصل شود (سازه دیگر با نرخ غیر قابل پذیرشی خورده نمیشود). در بعضی سازهها، نظیر مخازن ذخیره سازی آب و محفظه چگالندهها، میتوان از قطعه آزمون استفاده کرد تا به صورت دورهای، موفقیت نسبی معیار حفاظت کاتدی را ارزیابی کرد. قطعههای آزمون مورد استفاده باید از نوع فلز مورد استفاده در سازه باشند.
سایر معیارها
آلومینیم
آلومینیم فلز فعالی است که در غیاب لایه سطحی اکسید محافظ، به صورت مستقیم با آب واکنش میدهد. تشکیل سریع و ماندگاری لایه اکسید است که به آلومینیم اجازه استفاده در بسیاری از کاربردهای معمول که در معرض محیطهای آبی قرار دارد را میدهد.
معیار حفاظت کاتدی آلومینیم بر اساس 0169 NACE RP
حداقل mV 100 پلاریزاسیون کاتدی بین سطح سازه و الکترود مرجع پایدار که در تماس با الکترولیت است، آلومینیم آمفوتر است، به این معنی که تحت شرایط اسیدی و بازی خورده میشود. برای جلوگیری از تجمع قلیا بر روی سطح که میتواند نرخ خوردگی را افزایش دهد، پتانسیل پلاریزاسیون نباید mV 1200- که بین سطح لوله و الکترود مرجع مس / سولفات مس اندازهگیری شده، بیشتر شود. به همین ترتیب چنانچه pH محیط بالاتر از 8 است، بیش از اعمال حفاظت کاتدی میبایست موقعیت را ارزیابی کرد. فلزهای آمفوتر را میبایست از سایر فلزهای سامانه، عایق و به صورت جداگانه حفاظت کرد.
مس
معیار حفاظت کاتدی مس براساس 0169NACE RP
- حداقل mV 100 پلاریزاسیون کاتدی بین سطح سازه و الکترود مرجع پایدار که در تماس با الکترولیت قرار دارد.
- در مورد لولهکشی فلزات غیر همجنس – ولتاژ منفی برابر با آندیترین فلز، بین سطح تمام لولهها و الکترود مرجع پایدار.
سازههای بتنی تقویت شده
استاندارد 100 NACE RP «حفاظت کاتدی خطوط لوله استوانهای بتنی دارای تنش»، ایجاد یا از بین رفتن mV 100 پلاریزاسیون با محدودهی حفاظت کاتدی mV CSE 1000- به منظور جلوگیری از تشکیل هیدروژن و تردی هیدروژنی احتمالی در فولادهای با استحکام بالا از بیان میکند. معیار mV 100 پلاریزاسیون برای اکثر سازههای بتنی تقویت شده مورد قبول است.
خلاصه معیارها
برای حفاظت کاتدی لازم است که پتانسیلهای خوردگی (Ecorr) روی سازه در جهت الکترونگاتیو پلاریزه شوند. حفاظت کامل زمانی به دست میآید که پتانسیلهای سازه تا منفیترین پتانسیل آندی مدار باز روی سازه (Ea,oc) ، پلاریزه شوند. از آنجا که (Ea,oc) به روش معنی داری قابل اندازهگیری نیست، ایجا معیارهایی برای حفاظت کاتدی ضروری است. معیارهای متعددی برای حفاظت کاتدی وجود دارند و هر یک از آنها دارای مزایا و محدودیتهایی هستند. این معیارها در جدول زیر خلاصه شده اند.
مزایا و محدودیتهای معیارهای حفاظت کاتدی
(1) پتانسیل مدار باز آند بر روی سطحی که به صورت آزاد در حال خورده شدن است.
ملاحظات افت ولتاژ
تعیین و اصلاح خطای افت ولتاژ
همان طور که پیش از این به صورت خلاصه بحث شد، اندازهگیری پتانسیل برای مقایسه با معیارها، عموماً دارای خطاهای است که توسط افت ولتاژ ایجاد شدهاند، به خصوص در الکترولیت. علاوه بر این میبایست برای زمان اندازهگیری و برآورد دادههای میدانی، بزرگی خطاهای افت ولتاژ را تعیین و به صورت صحیح جبران کرد. بر همین اساس تعدادی روش معمول برای تعیین و اصلاح خطای افت ولتاژ وجود دارد:
- الکترود مرجع را نزدیک سطح فلزی فاقد پوشش سازه تحت اندازهگیری قرار دهید. برای سازههای پوشش دار، الکترود مرجع را باید در کنار یکی از عیوب پوشش قرار داد.
- الکترود مرجع را در زمین دور قرار دهید تا حداکثر خطای افت ولتاژ را شامل شود، سپس این خطا را از پتانسیلهای اندازهگیری شده، زمانی که مرجع نزدیکتر به سازه قرار داده شده، کسر کنید.
- جریان را قطع کنید و پتانسیل را پیش از این که مقدار قابل توجهی دپلاریزه شدن رخ دهد، اندازهگیری کنید (معمولاً پتانسیل «خاموش لحظهای» نامیده میشود).
- جریان را به صورت مرحلهای کاهش دهید و همزمان تغییرات پتانسیل سازه به الکترولیت و شیب ولتاژ سطحی ناشی از آن را اندازهگیری کنید. منحنی که از این دادهها به وجود میآید تا جریان صفر برونیابی شده تا خطای کل افت ولتاژ در پتانسیل سازه به الکترولیت در جریان کل شناسایی شود.
- از قطعههای آزمون(Coupon)و پروبها(Probe) استفاده کنید.
در برخی موقعیتها چنانچه جریان و / یا مقاومت کوچک باشند، میتوان از خطای افت ولتاژ چشمپوشی کرد. مقاومت مسیر جریان، تابعی از مساحت سطح مقطع، مقاومت ویژه و طول مسیر است. پیش از چشمپوشی از افت ولتاژ، میبایست بزرگی آن را برای تائید ناچیز بودن، محاسبه کرد.
الکترود مرجع نزدیک سازه
قرار دادن الکترود مرجع در نزدیکی سازه خطای افت ولتاژ (IR drop)در الکترولیت را متناسب با فاصله الکترود از سطح کاهش میدهد. متأسفانه در سازههای زیرزمینی، به غیر از نقاط ورود و خروج سازه به خاک، این روش قابل اعمال نیست. همچنین در مورد سازههای پوشش داده شده، معمولاً نمیتوان الکترود را نزدیکتر از نقطهای دقیقاً خارج پوشش قرار داد و اکثراً افت ولتاژ در طول پوشش ایجاد میشود.
الکترود مرجع در زمین دور
اگر الکترود مرجع در زمین دور از سازه قرار داده شود، پتانسیلهای اندازهگیری شده در زمان اعمال جریان شامل حداکثر خطای افت ولتاژ میشوند. بر همین اساس با تعیین حداکثر مقدار بین الکترود مرجع قرار داده شده در سطح لوله و زمین دور، این مقدار را میتوان از پتانسیلهای لوله به خاک خوانده شده بعدی، مادامی که چگالی جریان و مقاومت مسیر تقریباً قابت باشند، کسر کرد. زمانی که شرایط ثابت است این روش احتمالاً منجر به اصلاح زیاد نتایج پتانسیل و در نتیجه احتیاط بیش از حد خواهد شد.
قطع جریان
مؤثرترین روش برای حذف خطاهای افت ولتاژ، صفر کردن جریان در اندازهگیری پتانسیل «خاموش لحظهای» و در نتیجه صفر کردن ولتاژ ناشی از آن است. به صورت معمول افت ولتاژ برابر با صفر به وسیله قطع موقت شار جریان و اندازهگیری لحظهای پتانسیل سازه به دست میآید. از آنجا که سازه با گذشت زمان دپلاریزه میشود، این پتانسیل میبایست به سرعت خوانده شود. به هر حال ممکن است افزایش ولتاژ ناگهانی ناشی از اثرات خازنی و القایی وابسته به قطع جریان حفاظت کاتدی وجود داشته باشد. پتانسیل «خاموش لحظهای» میبایست بعد از حذف افزایش ولتاژ ناگهانی و قبل از این که مقدار قابل توجهی دپلاریزه شده در سازه رخ دهد، اندازهگیری شود، همان گونه که در شکل نشان داده شده است.
حذف افت ولتاژ توسط قطع جریان.
ان روش مزیت دیگری دارد که افت ولتاژ در مسیر فلزی را نیز حذف میکند. بر روی سازههای دارای منابع متعدد جریان که بر میزان پتانسیل خوانده شده مؤثر هستند، ممکن است قطع تمام منابع یا قطع همه آنها به صورت همزمان مشکل باشد. از آنجا که افت ولتاژ در هر منطقهای مجموع تأثیر جریان اعمالی همه منابع است، افت ولتاژ کلی را میتوان با جمع کردن اثر هر یک به صورت جداگانه، محاسبه کرد:
کاهش جریان گام به گام
زمانی که چندین منبع جریان وجود دارند و عملاً آنها را نمیتوان به صورت همزمان قطع کرد، میتوان از روش کاهش جریان گام به گام استفاده کرد. همان طور که در شکل نشان داده شده است، پتانسیل سازه به الکترولیت و شیب ولتاژ سطحی اندازهگیری میشوند.
پس از این که پتانسیلهای V1 و V2 اندازهگیری شدند، جریان کاهش یافته و پتانسیلها مجدداً اندازهگیری میشوند. تغییر پتانسیل سازه در نتیجه کاهش جریان بر روی محور عمودی و شیب سطح جدید بر روی محور افقی رسم میشوند (شکل را ببینید). اتصال این مقادیر نقطه P1 را به وجود میآورد.
در نهایت برونیابی این مقادیر تا جریان صفر، منجر به تقاطع با جریان روی محور y در مقداری برابر با افت ولتاژ کل در اندازهگیری پتانسیل اولیه V1 میشود که به همین طریق میتوان آن را اصلاح کرد. این روش را باید برای هر یک از منابع جریان که در نقطه مورد نظر دارای اثر هستند، انجام داد.
این روش خطاهای افت ولتاژ فلز را تشخیص نخواهد داد.
استفاده از قطعه های آزمون و پروبها
گاهی اوقات از قطعههای آزمون برای به حداقل رساندن خطاهای افت ولتاژ استفاده میشود. جنس و محیط قرارگیری قطعههای آزمون با سازه تحت حفاظت یکسان و به این سازه متصل هستند. در این روش جریان قطعه آزمون کوچک است و افت ولتاژ حداقل میشود. قرار دادن قطعه آزمون به نحوی که بتوان الکترود مرجع را بسیار نزدیک به آن قرار داد، افت ولتاژ را حتی کمتر نیز میکند. در برخی موارد قطعهای آزمون با الکترودهای مرجع دائمی در کنار آنها دفن میشوند. نزدیکی الکترود مرجع به نمونه فلزی در قطعه آزمون، امکان اندازهگیری پتانسیل با حداقل افت ولتاژ را فراهم میکند.
پروبها عناصر مقاومتی هستند که دارای جنس یکسان با سازه هستند. همانند قطعه آزمون، آنها نیز به سازه تحت حفاظت متصل میشوند. اگر خوردگی روی پروب رخ دهد، مقاومت الکتریکی آن افزایش مییابد. اندازهگیری مقاومت با زمان مشخص خواهد کرد که آیا خوردگی توسط سامانه حفاظت کاتدی کنترل شده است یا خیر؟
اگر چه مبنای این روش جدید نیست، استفاده از قطعههای آزمون و پروبها برای حداقل کردن خطای افت ولتاژ اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود این روش بر اساس فرضهای بسیاری است که ممکن است در بسیاری از موارد مناسب یا نامناسب باشند. احتمالاً قابل تأملترین فرض این است که فلز پروب کاملاً یکسان با فلز درون سازه به حفاظت کاتدی پاسخ خواهد داد.
تعدادی «ایستگاه آزمون» پایش حفاظت کاتدی مخصوص در دسترس هستند. اکثر آنها با یک قطعه آزمون که از طریق کابلکشی ایستگاه آزمون به لوله تحت حفاظت متصل میشوند، ساخته میشوند. ایستگاه آزمون به نحوی قرار داده میشود که قطعه آزمون در نزدیکی خط لوله در خاکی مشابه پشتبند اطراف لوله جای گیرد. یک الکترود مرجع در پایه ایستگاه آزمون یا در خاک نزدیک قطعه آزمون قرار داده میشود تا اندازهگیری را میسر کند. قطعه آزمون برای یک لحظه از لوله جدا و پتانسیل آن خوانده میشود. این روش ضرورتاً اجازه میدهد تا پتانسیل قطعه آزمون نسبت به الکترود مرجع و در نتیجه پتانسیل لحظهای خاموش هم ارز سطح لوله، عاری از خطای افت ولتاژ باشند، چرا که هر دوی آنها باید در پتانسیل یکسانی پیس از زمان اندازهگیری باشند.
برخی از این ایستگاههای آزمون، همراه با پروب خوردگی نوع مقاومتی هستند که در پایه آنها قرار داده شده است. پروب به خط لوله متصل شده و دارای سطح حفاظت کاتدی یکسانی با لوله است. اگر خوردگی در حال وقوع باشد، پروب مقاومتی شرایط را با نشان دادن مقاومت بالاتر با زمان، منعکس خواهد کرد. شکل 1-21 یکی از انواع ایستگاه آزمون مخصوص که شامل مشخصات ذکر شده است را نشان میدهد.
مزایا و محدودیتهای روشهای مختلف اصلاح افت ولتاژ در جدول خلاصه شدهاند.
جدول زیر خلاصهای از روشهای اصلاح افت ولتاژ.
لینکدین دانش آریا را دنبال کنید.
سلام وقت بخیر
طراحی حفاظت کاتدی هم شامل فیلد کاری شما هست؟
با سلام و احترام بله
این موضوع جز فیلد کاری شرکت دانش آریا می باشد برای کسب اطلاعات بیشتر با دانش آریا در تمس باشین
مشاوره در حوزه مهندسی سیستم های حفاظت کاتدی
عیب یابی و رفع عیب در حوزه سیستم های حفاظت کاتدی اجرا شده
انجام پروژه ها به صورت EPC در حوزه سیستم های حفاظت کاتدی
طراحی، تامین و اجرا تخصصی سیستم های حفاظت کاتدی در صنعت دریایی و فراساحلی
جهت اخذ اطلاعات بیشتر و مشاوره حفاظت کاتدیک با ما در تماس باشید.
.